توضیحات
کتابی به قلم فرانکو بونچوگا (Franco Bunčuga)، در معرفی ذهنیّات و شخصیت دِ کارلو، معمار، نظریهپرداز و اندیشمند بزرگ «نهضت معماری مدرن». این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۰۰ و با عنوان اصلی “Conversazioni con Giancarlo De Carlo : architettura e libertà”، از سوی انتشاراتEleuthera در میلان منتشر شد و نخستین منبع فارسی است که به صورت اختصاصی به زندگی شخصی و حرفهای دِ کارلو از زبان خود او میپردازد.
جانکارلو دِ کارلو (Giancarlo De Carlo) (1919- 2005) استاد رسمی کرسی شهرسازی در انستیتوی دانشگاهی معماری در ونیز بود و کرسی طراحی پروژهی معماری در دانشگاه جنووا را نیز در اختیار داشت. از او بسیاری کتابها و پژوهشها، آثار معماری و شهرسازی برجا مانده است که از جملهی مهمترینهاشان؛ «طرح جامع شهر اوربینو»، «طرح جامع بین شهریِ میلان»، «طرح جامع مرکز شهر جدید ریمینی»، «دانشکده ادبیات و فلسفه کاتانیا»، «یاختههای مسکونی و ورزشگاه در جزیره ماتسوریا» و «دروازههای ورودی به جمهوری سن مارینو»، هستند.
در بخشی از مقدمه مترجم، چنین میخوانیم: «شاید یکی از شانسهای زندگی حرفهای من، آشنایی با این انسان فرهیخته باشد که حدود یک سال پیش از درگذشت وی، فرصت یافتم تا در قالب مصاحبهای، با نقطه نظرات آزادمنشانهی او آشنا شوم و همانند باورهای او، معماری را به مثابه هنر زندگیکردن، بنگرم… این کتاب صرفاً جمعآوری اطلاعات مکانیکی از زندگی یک انسان شاخص یا به اصطلاح بیوگرافی و شرح زندگی او نیست، بل تلاش شده تا حد امکان و توان، بینشهای یک معمار-شهرساز را که در تمامی مراحل زندگی خود، برای آزادگی و رهایی از دستورالعملهای خشک و بیهوده و برای زندگیکردنِ فضای معماری، تلاش کرده است، به تصویر کشیده شود.»
کتاب در ۵ بخش کلی با عناوین «مرور گذرا، از سالهای جوانی تا روزگار نهضت مقاومت»، «رویدادهای دوران پس از جنگ جهانی دوم»، «گذر به نخستین سالهای شکوفایی ۱۹۷۰-۱۹۸۰»، «دستمایههای گرانسنگ معماری» و «انگیزش آنارشیستی» تدوین شده و عناوین فصول هر یک از بخشها چنین است:
بخش اول: «در بازگشت از غرناطه»، «سیاهگوشی بر پاگرد»، «چشمانداز فاشیسم از سکوی نظاره بر تونس»، «از آموزشگاه نیروی دریایی تا دانشگاه»، «صلیب شکسته بر پارنتون»، «به سوی جبهه مقاومت در میلان»، «جولیانا»، «فاشیسم ومعماری نو»، «در فاصله میان دو گروه پیشرو»، «با پاگانو در میلان»، «چنگ به پایان رسید» را در بر میگیرد.
بخش دوم: «لوکوربوزیه و فرانک لوید رایت»، «کشف اندیشه آنارشیست»، «کاررارا»، «کانوزا»، «نخستین پروژه ها»، «کشتی ها»، «ملاقات با فرنان لژه»، «نمایشگاه سه سالانه»، «دانشگاه»، «در کازابّلا با ارنستو راجرز»، «تعطیلات در بوکا دی ماگرا»
بخش سوم: «سیام»، «مکعبهای روکبرون»، «تیم تِن»، «ایلائود»، «پروژه های ایام پختگی»، «بولونیا»، «سی یِنا»، «پاویا»، «لمحه هایی از تاریخچه طولانی فعالیت در اوربینو»، «خانه های آنونسیاتا و شبانه روزیِ سرتپّه»، «رعایت اندازه داریِ شهری در ساخت شبانه روزی ها»، «شهر و دانشگاه»
بخش چهارم: «شهر کم مایه»، «زمان شبکه ها»، «پس از مسکن، دانشگاه جلودار صحنه می شود»، «محافظان شخصی سرخ، هیپی ها و شصت و هشت»، «پروژه های دانشگاهی»، «آنّا و آندره آ دِ کارلو»، «تِرنی، ریمینی و ماتسوربو»، «همه از کار افتاده ایم»، «مشارکت غیرمستقیم، قرائت و پروژه چینیِ آزمایشی»، «طرح جامع دوم اوربینو ۱۹۹۰-۱۹۹۴»
بخش پنجم: «کارگاهی که پروژه می چیند»، «فضا و جامعه ؛ شیوه ای مبرّز برای راه بردنِ معماری»، «آتلیه من کارگاه من است»، «پختگی دوم: سال های دهه هشتاد و نود میلادی»، «پختگی یا تنهایی؟»، «آیا دکابریست ها وجود دارند؟»
در بخشی از فصل آخر کتاب از زبان دِ کارلو چنین میخوانیم: «هیچگاه اعتراف نمیکنیم که پایان معماری فرا رسیده است. فضای فیزیکی و سهبعدی مطمئنترین نقطه عطفی است که موجودات انسانی برای درک و هدایت حیات خود در اختیار دارند. چگونه بدون عطف به فضای فیزیکی میتوانند اعمال و افکار خود را به یاد آورند یا برای دیگران روایت کنند؟ حتی از این نقطه نظر هم که شده، معماری از سرنوشت بشر جدا نیست. این سر و صدای ناهنجار نیز روزی از نفس خواهد افتاد و شاید جای آن را تا مدتی سکوت پُر کند، ولی باز از نو رسم پروژه از سر گرفته خواهد شد.»